پخش زنده
دانلود اپلیکیشن اندروید دانلود اپلیکیشن اندروید
English عربي
3941
-
الف
+

نگاهی به سریال به کجا چنین شتابان

در این گزارش نگاهی به سریال «به کجا چنین شتابان» ساخته ابوالقاسم طالبی انداخته‌ایم.

در این گزارش نگاهی به سریال به کجا چنین شتابان ساخته ابوالقاسم طالبی انداخته‌ایم.

به گزارش آی‌فیلم به نقل از مجله نقد فیلم، "یونس" جوان دانشگاهی در خانواده ای منسجم ومعتقد به اصول دینی زندگی می کند. آشنایی او با دختر عمه ثروتمندش؛ "کتایون"، باعث آشنایی او با شوهر عمه اش می شود که سال هاست به دلیل مسائل اعتقادی-که به لو رفتن آن ها منجر شده- با پدر یونس قطع رابطه کرده است. او اکنون صاحب شرکتی ست که با ساخت و پیش فروش مسکن ثروت زیادی به دست آورده است. یونس که در سال های آخر مهندسی عمران تحصیل می کند، با پیشنهاد کتایون در این شرکت مشغول به کار می شود و پس از مدتی متوجه می شود ثروت شرکت از راه پیش فروش غیر قانونی زمین تامین شده است. اما طمع رسیدن به ثروت زیاد و سریع، یونس را به ادامه راه تشویق می کند..

مهم‌ترین ویژگی بارز سریال بازی گیری متفاوت از بازیگران است. کاری که کارگردان با شجاعت انجام داده و بازی و موقعیت های واقع گرای (Real) سریال قابل تحسین است. گرچه می شد با انتخاب بازیگرانی بهتر، مجموعه را کامل تر کرد. انتخاب  بابک حمیدیان به نقش یونس، با آن بازی شدیداً تئاتری، و یا بهروز بقایی در نقش عموی او با حرکات شدید صورت که مخصوص تئاترهای کلاسیک است، یا مادر یونس (فریبا متخصص که البته به نظر می رسد متون چندان خوبی برای او در نظر گرفته نشده) و خواهر او می توانست بهتر از این باشد. سایر بازی ها در حد قابل قبول یا بسیار خوب است.

ریزه‌کاری‌های فیلمنامه تا حد زیادی به واقعی نمایاندن موقعیت ها کمک کرده است؛ از بستن یک بند کفش تا گفت و گوهای سریع تر و روان تر از همیشه ی رایج در فیلم های ایرانی. به طور کلی، نویسنده با تیز بینی، صحنه های یک زندگی معمول ایرانی را می بیند و از آن ها به طرزی ساده استفاده می کند تا مجموعه باور پذیر تر شود؛ کاری که باید مدت ها پیش از این مورد توجه قرار می گرفت.

اشارات سریال به برخی مسائل روز، از جمله سخنان مردم در هر باره از سیاست و غیبت های بی اساس یا مسئله بازی های کامپیوتری یا تنبلی نوجوانان از انجام فریضه های مذهبی، از دیگر نکات بارز آن است. اگر جوان امروز گاهاً از فریضه ها به دور افتاده است، در سریال به او نمی گویند که نماز بخوان تا به راه کژ نروی، بلکه با کنار هم قرار دادن اتفاقات و نتیجه گیری دراز مدت فیلم، خود بیننده در ذهن منسجم کننده خود، پازلی را ترسیم می کند که خطوط اصلی آن، زندگی در آرامش، همراه با توجه به معنویات و ساده زیستی نهفته است. نماهایی که در نقاط مختلف سریال از مشکلات داروخانه می بینیم -با توجه به تجربیات خودم- قابل باور است و شاید برای اولین بار است که از تلویزیون پخش می شود.

 بیشتر بخوانید:

تدارک ویژه آی‌فیلم برای شروع زمستان

تاریخ و ساعت پخش به کجا چنین شتابان+آنونس

 در این سریال به نوعی جدید و تاثیر گذار، انسان های گرفتار در طمع به نحوی به تصویر کشیده می شوند که در زمینه کمرنگ تر داستان به فریب خوردن حقیقی آنان و گرفتاری های شخصی شان آشنا می شویم. آن ها دیگر موجوداتی لا ابالی و خشن و بد دهن نیستند و با مستخدم خود با الفاظ توهین کننده سخن نمی گویند، که برای ظاهر، حتی به بهترین رفتار نیز آراسته می گردند. باید این راه کار بسیار موثر ترِ معرفی سیر کُند سقوط به تصویر کشیده می شد تا ببینیم که یونسِ تا آن حد معتقد و عمل گرا، چگونه با وسوسه ای تدریجی به سویی می رود که ابتدا نماز اول وقتش ترک می شود و سپس این طمع است که هر کار می خواهد با او می کند. و این در حالی اتفاق می افتد که به ظاهر اوست که اوضاع را در دست گرفته و بر همه چیز و همه کس حکم می راند! و جذابیت کار نیز در اینجاست که او، در این راه بسیار زیرک است و حتی می تواند برای انسان های واقعی که طعم طمع را گاه گاه چشیده اند و می چشند، برای ادامه راه سرمشق باشد و آنان را با همذات پنداری مداوم، مشتاق ادامه ماجرا نگه دارد و در نهایت و با گوشه و کنایه های اندک در طول راه، به درک درستی از خطرات این راه برساند. درکی که همراه با این جمله همیشگی باشد که: "ممکن است برای من هم اتفاق بیفتد" و این مهمترین کاری ست که نویسنده و کارگردان در آن موفق شده است.

رابطه یونس با دختر عمه اش کتایون و نگاهی که به رابطه این دو شده، جسارت زیادی را می طلبید (مثال واضحش جویدن عینک توسط کتایون در هنگام نگاه کردن به یونس بود) که البته با توجهات اخیر مسئولین صدا و سیما و به طور کلی مجموعه تصمیم گیرنده در طیف فرهنگی محقق شده است. امری که شاید در سال هایی نه چندان دور، به ذهن مخاطب نیز نمی رسید. در واقع، دوری از واقعیات جاری جامعه و عدم نقد صحیح آن موجب وخیم تر شدن اوضاع شده است که با رویکرد جدید، امید آن می رود که اولاً با واقع گرایی، از ایجاد تابوی خوشایند در فکر جوانان جلوگیری به عمل آید و در کنار آن، با نشان دادن مسیر محتمل در کژ راهه ها، روشن بینی و آینده نگری نسل جوان و نوجوان نیز تقویت شود.

شاید تنها موردی که از قامت سریال بیرون می زند، برخی گفت و گوهای ناپخته و یا با هدف بهره برداری تمام از ظرفیت بازیگران باشد. آنجا که علی عمرانی در سکانسی غیر ضروری، نافرم و زائد به زبان جاهلی سخن می گوید تا توانایی خود در اجرای این نقش ها را بروز دهد -و ما بیشتر به یاد مجموعه تله تئاتری "نیمکت" می افتیم- و یا ماجرای خواندن شعری از حافظ به صدای خوش توسط فریدون (خواننده ترانه مشهور ایران-ایران، که البته واقعی تر و کمتر از مثال قبلی خارج از داستان است. بازی غلو شده حسن شکوهی (که وقتی یاد توکیو بدون توفقش می افتادم باورم نمی شد که این هم اوست!) نیز چنگی به دل نمی زند و آن صحنه پایانی سخت جان بودنش نیز بیشتر ما را یاد اکشن های دو دهه گذشته ایران و جمشید هاشم پور می اندازد!

«به کجا چنین شتابان» از حیث سبک کاری، بدیع، از لحاظ جلب مخاطب، موفق و از نظر اثرگذاری در میان نوادر سریال ها و فیلم های مجموع سال های گذشته ایران قرار می گیرد.

ه خ / س م

نظر شما
ارسال نظر